نوشته شده توسط : AbolfAzL

 

آیینه پرسید: که چرا دیر کرده است ؟


نکند دل دیگری او را اسیر کرده است ؟


خندیدم و گفتم : او فقط اسیر من است


تنها دقایقی چند تاخیر کرده است .


آیینه به سادگیم خندید و گفت :


احساس پاک ، تو را زنجیر کرده است


گفتم : از عشق من چنین سخن مگوی


گفت: خوابی ! سالها دیر کرده است


در آیینه به خود نگاه می کنم آه !!!


عشق تو عجیب مرا پیر کرده است

راست گفت آیینه که منتظر نباش ،


او برای همیشه دیر کرده است …

 

تنهایی...1...تنها



:: برچسب‌ها: تنهایی , منو تنهایی , منو اینه , متن تنهایی , همه چی ننهایی , دردودل , ,
:: بازدید از این مطلب : 235
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 28 مهر 1396 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد